|
دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:, :: 8:55 :: نويسنده : mojtaba
سرخوشم یا خودم را به سرخوشی می زنم چه شده است؟
برخلاف همه که می گویند چه زود گذشت برای من چه سخت است باید بگویم چه دورند بازی های دوران کودکی ام، دل آسودگی هایم ، افکار آرامم اینکه بزرگترین آرزوها سهمم بود اینکه توأم با مشکلات خانواده و … خوشبخت ترین کودک روی زمین بودم
زمان زیادی گذشته است… باید کسی را برای درد و دل پیدا کنم باید با ثانیه ها قراری بگذارم که از راز نرسیدن به او کمتر بدانم حال… نمی دانم که چقدر در حال رسیدن به او زمین خورده ام ولی خوب می دانم که … می دانم که
چرا کسی نمی داند بر من چه گذشت؟
دلم می خواهد تو بدانی قبل از تو آرزوهایم آزارم می داد
کاش می شد هیچ جمله ای را با “کاش” آغاز نکنم کاش…
شاید باید کمی توجهت را به سمت خودم سوق می دادم شاید هم نه قسمت است دیگر… دلم می خواهد قسمت هر که می شوی خوشبخت شوی نظرات شما عزیزان:
![]() |